اول و آخر


دنیای کلمات را دیده ای؟

چه تغییری کرده است..

شکلش. معنایش.

یک کلمه را که ببینی از قدیم تا الان

ممکن است تغییر معنا داده باشد

همین ( شوخ) خودمان اصلا

قبلا چه بود؟الان چه است؟

دنیا هم با آن بزرگی هم همینطور

از اولش اینطوری نبوده

من و تو که دیگه هیچ




بخون و ببین



امام هادی(ع):

اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند ، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت

 

(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 245)

 احادیث شیعه

زهی خیال..

سال به سال،

فصل به فصل،

تو به تو،


از گشتنت

فقط دلم لرزید!

بخون


امام عسکرى علیه السلام :فروتنى نعمتى است که بر آن حسد نبرند .


. تحف العقول ، ص 489 .

وب کتابخانه احادیث شیعه


رخ خزان

آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش


در خزان هررنگ چندین رنگ پیدا میکند


صائب تبریزی


*به تعبیر شاعر دقت کنید.به رنگارنگی برگ درختان در خزان که چطور نگاه میکند ؟

حال می توانید به تعابیر دیگر شاعران از فصل خزان دقت کنید.هرکدام از دید خود یک یا چند برداشت دارند.

جالب است؟ یک موضوع و به تعداد سرها، اندیشه ها!

*تک بیتهای صائب تبریزی عالی هستند.پیشنهاد میکنم اگر علاقمند به دنیای شعر هستید حتما بخوانیدش.

*تعبیر دیگری از خزان خوانده اید؟برایمان بخوانید



ببین



پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله:
مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ یَعْلَمُ مَا یَقُولُ فِیهِمَا انْصَرَفَ وَ لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللهِ ذَنْبٌ.
کسی که دو رکعت نماز بخواند و بداند که در آن چه می گوید، پس از نماز گناهی برای او باقی نمی ماند.


کافی، ج 3، ص 266.

وبسایت موسسه تحقیقات ونشرمعارف اهل البت علیهم السلام

دستور دل


دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟



 
می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟



 

موج را آیا توان فرمود: ایست!


باد را فرمود: باید ایستاد؟



 

آنکه دستور زبان عشق را

بی‌گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی‌بایست داد

 



قیصر امین پور


روحشون شاد..


*تا حالا چندبار به حرف دلتون گوش دادین؟پشیمون هم شدین؟


ببین


پیامبر اکرم(ص):«لاینال شفاعتی من استخف بصلاته و لایرد علی الحوض لا والله». (کافی، ج 6، ص 400، ح 19)
کسی که نمازش را کوچک بشمارد به خدا سوگند از شفاعت من برخوردار نمی شود و در حوض (کوثر) بر من وارد نمی گردد .

خودِ تشخیص

یه کلماتی میشوند صفت برای دیگر کلمات یا  توضیح بیشتر که بهش میگویند مضاف الیه

درواقع یه جور امکان تشخیص هستند برای آنها از بقیه

آسمانِ آبی

بالِ پرنده

..

اما

گاهی آنقدر خاص میشوند که نه نیازی به تشخیص دارند یا حتی خود آن صفت میشود بهترین جایگزین

مثلاً

مثنوی یه قالب خاص  است در شعر.اما با شنیدن این کلمه ناخودآگاه مثنوی مولانا به ذهن می رسد.یعنی خود مثنوی جایگزین است و تمام.

یا اربعین. یعنی چهل که یک صفت است.اما با شنیدنش که منظور چهل روز است  چه چیزی به ذهن می رسد؟


شما هم چنین کلماتی به ذهن دارید؟




ببین


امام حسین علیه السلام :خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى آورد و آن گاه او از ستم گران انتقام مى گیرد .


إثباة الهداه ، ج 7 ، ص 138 .

وب کتابخانه احادیث شیعه