زنگ را که زدند هنوز به کلاس نرسیده بودم
نفس نفس..
به پشت در رسیدم.اما معلم ما مهربان تر از این حرفها بود که راهم ندهد و
من دیر رسیدم و در نیمکت آخر نشستم
و دفتر تازه ای را که خریده بودم روی میز گذاشتم و مشغول..
جلد زیبایی داشت و من هم با برچسبهای رنگارنگ سرگرم که دفترم را بیارایم
طنین صدای معلم را می شنیدم و لبخند می زدم..
هنوز لبخند آن روزش پشت پلکم است..
دفتر کلاس کربلا را هم فقط رنگینش کرده ایم؟
*بعدا نوشت:واقعی نیست.تمثیل است
مقصود از متن، این لینک نیست.
امام حسین علیه السلام : هر که خدا را ، آن گونه که سزاوار او است ، بندگى کند ، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند .
. بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 183 .
توضیحاتتان مستدام
عالی بود :)
لطف دارید شما
ممنون
طیق معمول توضیحات لدفن
عرضم به حضورتون:
ما چندین قرن بعد از واقعه کربلا رسیدیم.کربلا کلاس بزرگیه که ما دیر رسیدیم ولی اجازه داریم ازش استفاده کنیم.حالا که اجازه داریم بجای گوش دادن به درس اصلی، حواسمون رو با زینت دادن اضافی، مشغول کرده ایم که غافل شده ایم.گوشمون درس رو می شنوه ولی دل نمی دیم
سلام بانو جان
سلاااااام سماخانوم
چطوری؟
واقعااااااا چیکار کردیم
,واقعا
یا اهلَ العالَم قُتِلَ الحسین (ع) بکربلاء عطشانا ...
... :(
سلام
و تسلیت عزای حسینی ...
سلام
تسلیت..
اون روکه گفتی واقعی نیست میدونستم
اینکه کلاس چه ربطی به امام حسین داشت رونفهمیدم!!!
به نظرت ما یک عدد شرلوک هلمز هستیم آیا؟
اینکه در کلاس درس عاشورا ما دیر رسیدیم ولی
بجای اینکه حواسمان به خود درس باشد مشغول ظاهر خوشگل کردن دفترمونه.
البته منظورم همه نیست.از خود درس غافلیم
اختیار دارید.ببخشید که مبهم بود
چه معلم خوبی :))
چیو گفتی واقعی نیست؟متوجه نشدم
خوووب
این متن واقعی نیست.یعنی تمثیلیه برای سوال اخر
مشکل انجاست که بندگی آنگونه که سزاوار اوست ازما بر نمیاد
آدم اینقدر مثبت
یادم نمیاد دیر رفته باشم سر هیچ کلاسی
حالم بدمیشه اینقدر به مدرسه و دانشگاه اهمیت میدادم
در حد خودمون..
تمثیل بود. من نبودم که
خدا بده از این معلما
معلمای ما که میگن یه راست برو دفتر
همه طور معلم هست
..
Slm
Khooobin....khoshin....khaste...nabashin
Man nistam....khoshhslin....che....khabara?
به به به به سلام عروس خانوم
جات خالی بود
خوبم.تو خوبی؟خوشی؟
چقدر خوب که اومدی